ابو موسی جابربن حیان (حدود ۷۲۱ - حدود ۸۱۵میلادی) دانشمند و کیمیاگر و
فیلسوف شیعه ایرانی بود. او را «پدر علم شیمی» نامیدهاند و بسیاری از روشها
میدهند. با این حال در مورد تاریخ دقیق تولد و مرگ و محل تولد وی اختلاف نظر
وجود دارد. بسیاری او را ایرانی و برخی نیز او را عرب میدانند. با این همه به اتفاق
پژوهشگران بر این باورند که زادگاه او شهر توس در خراسان ایران بودهاست
زندگي
ابو موسی، جابر بن حیان، کیمیاگر برجستهٔ شیعه، در سال صد ه.ش به قولی در
شهر توس از توابع خراسان دیده به جهان گشود. مدت کوتاهی پس از تولدش، پدر او
که یک دارو ساز شناخته شده و پیرو مذهب شیعه بود، به دلیل نقشی که در بر
اندازی حکومت اموی داشت، دستگیر شد و به قتل رسید. جابر به نوشتههای باقی
مانده از پدرش علاقه مند شد و به ادامهٔ حرفهٔ او پرداخت. او با شوق و علاقه به
یادگیری علوم دیگر نیز میپرداخت. همین، سبب هجرت او از ایران به عراق شد.گر
چه بعضیها گفته اند که جابر در محضر امام ششم شیعان علم آموزی کرده است اما
تحقیقات نشان داده است که این امر غیر ممکن بوده است.[۱۴] کتابها و رسالات
متعدد جابر، سالها بعد از او، توجه کیمیاگران اروپایی را به خود جلب کرد. آنها این
کتابها را به زبان لاتین ترجمه کردند و سالها از آن به عنوان منبع معتبری استفاده
میکردند. به گفتهٔ آنها، این کتابها تاثیر عمیقی بر تغییر و تصحیح دیدگاه
کیمیاگران غربی گذاشتهاست. عاقبت، جابر بن حیان، در سال صد و نود و چهار ه.ش
(۸۱۵ میلادی) در شهر کوفهٔ عراق چشم از جهان فروبست. به اتفاق پژوهشگران بر
این باورند که صفت کوفی که در روایات بسیاری به دنبال نام جابر آمدهاست، نشانگر
زادگاه او نیست، بلکه حاکی از آن است که وی مدتی در کوفه
منزلت جابر در علم شيمي
جابر نخستین شیمیدان ایرانی است. وی اولین کسی است که به علم شیمی
شهرت و آوازه بخشید و بیتردید نخستین مسلمانی است که شایستگی کسب
عنوان شیمیدان را دارد. بعضی عقیده بر این دارند که وی عرب بوده اما اینطور
نبودهاست. ظاهراً همین بلندی مقام، پرآوازگی و دانش عظیم او موجب شدهاست
که بعضی او را مورد قدردانی و ستایش و بعضی دیگر مورد حسادت و کینهتوزی خود
قراردهند.
اكسير و عقيده ي جابر درباره ي آن
عقیده براین بود همچنان که طبیعت میتواند اشیا را به یکدیگر تبدیل کند، مانند تبدیل
خاک و آب به گیاه و تبدیل گیاه به موم و عسل بهوسیله زنبور عسل و تبدیل قلع به
نقره در زیر زمین و … کیمیاگر نیز میتواند با تقلید از طبیعت و استفاده از تجربهها و
آزمایشها همان کار طبیعت را در مدت زمانی کوتاهتر انجام دهد. اما کیمیاگر برای
اینکه بتواند یک شیء را به شیء دیگر تبدیل کند، بهوسیلهای نیازمند است که
اصطلاحا آن را اکسیر مینامند.
اکسیر در علم کیمیا، به منزله دارو در علم پزشکی است. جابر اکسیر را که از آن در
کارهای کیمیایی خود استفاده میکرد، ازانواع موجودات سه گانه (فلزات، حیوانات و
گیاهان) به دست میآورد. او خود، در این زمینه میگوید: هفت نوع اکسیر وجود
دارد:
- اکسیر فلزی: اکسیر بدست آمده از فلزات.
-
- اکسیر حیوانی: اکسیر بدست آمده از حیوانات.
-
- اکسیر گیاهی: اکسیر بدست آمده از گیاهان.
-
- اکسیر حیوانی - گیاهی: اکسیر بدست آمده ازامتزاج مواد حیوانی و گیاهی.
-
- اکسیر فلزی - گیاهی: اکسیر بدست آمده از امتزاج موادفلزی و گیاهی.
-
- اکسیر فلزی - حیوانی: اکسیر بدست آمده از امتزاج مواد فلزی و حیوانی.
-
- اکسیر فلزی - حیوانی - گیاهی: اکسیر بدست آمده از امتزاج مواد فلزی و
-
- گیاهی و حیوانی.
عقيده جابر درباره فلزات
فلزات اصلی هفت تاست: طلا، نقره، مس، آهن، سرب، جیوه و قلع
این فلزات به تعبیر جابر قانون صنعت را تشکیل میدهند. به عبارت دیگر قوانین علم
کیمیا بر این هفت فلز استوار است. با این حال، خود این کانیها از ترکیب دو کانی
اساسی، یعنی گوگرد و جیوه بوجود میآیند که به نسبتهای مختلف، در دل زمین،
باهم ترکیب میشوند. بنابراین، تفاوت میان فلزات هفتگانه تنها یک تفاوت عرضی
وجود دارد نه جوهری که محصول تفاوت نسبت ترکیب گوگرد و جیوه در آن است. اما
طبیعت هر یک از گوگرد و جیوه تابع دو عامل زمینی و زمانی است. به عبارت دیگر،
تفاوت خاک زمینی که این دو کانی در آن بوجود میآیند و همچنین تفاوت وضعیت
کواکب به هنگام پیدایش آنها موجب میشود که طبیعت گوگرد و یا جیوه تفاوت پیدا
تعريف جابر از بعضي از فلزات و تبديل آن ها
دارای چهار طبع است. ظاهر آن، سرد و تر و نرم و باطنش گرم و خشک و سخت …
پس هرگاه صفات ظاهر قلع به درون آن برده شود و صفات باطنی آن به بیرون آورده
شود، ظاهرش خشک و در نتیجه قلع به آهن تبدیل میشود.
از چهار طبع پدید آمدهاست که از میان آنها، دو طبع، یعنی حرارت و خشکی شدید به
ظاهر آن اختصاص دارد و دو طبع دیگر یعنی برودت و رطوبت به باطن آن. ظاهر آن،
سخت و باطن آن نرم است. ظاهر هیچ جسمی به سختی ظاهر آن نیست. همچنین
نرمی باطن آن به اندازه سختی ظاهرش است. از میان فلزات جیوه مانند آهن است.
زیرا ظاهر آن آهن و باطن آن جیوهاست.
ظاهر آن گرم و تر و باطنش سرد و خشک است. پس جمیع اجسام (فلزات) را به این
طبع برگردان. چون طبعی معتدل است.
گرم و خشک است ولی خشکی آن از خشکی آهن کمتر است زیرا طبع اصلی مس،
همچون طلا، گرم و تر بودهاست اما در آمدن خشکی بر آن، آن را فاسد کردهاست.
لذا با از میان بردن خشکی، مس به طبع اولیه خود برمیگردد.
طبع ظاهری آن سرد و تر و نرم و طبع باطنیاش گرم و خشک و سخت است. بنابراین
ظاهر آن، همان جیوه و باطنش آهن است. برای آن که جیوه را به اصل آن یعنی طلا
برگردانی، ابتدا باید آن را به نقره تبدیل کنی.
اصل نخست آن، طلا است ولی با غلبه طبایع برودت و یبوست، طلا به درون منتقل
شدهاست و در نتیجه ظاهر فلز، نقره و باطن آن طلا گردیدهاست. بنابراین اگر
بخواهی آن را به اصلش یعنی طلا برگردانی، برودت آن را به درون انتقال ده، حرارت آن
آشکار میشود. سپس خشکی آن را به درون منتقل کن، در نتیجه، رطوبت آشکار و
نقره تبدیل به طلا میشود
دستاورد ها
نوآوری انواع گوناگونی از وسایل آزمایشگاهی، از جمله عنبیق به اسم او ثبت
شدهاست. کشف مواد شیمیایی متعددی همچون هیدرو کلریک اسید، نیتریک
اسید، تیزاب (مخلوطی از دو اسید یاد شده که از جمله اندک موادی است که طلا را
در خود حل میکند)، سیتریک اسید (جوهر لیمو) و استیک اسید (جوهر سرکه)،
همچنین معرفی فرایندهای تبلور و تقطیر که هر دو سنگ بنای شیمی امروزی به
شمار میآیند، از جمله یافتههای اوست. او همچنین یافتههای دیگری دربارهٔ
روشهای استخراج و خالص سازی طلا، جلوگیری از زنگ زدن آهن، حکاکی روی طلا،
رنگرزی و نم ناپذیر کردن پارچهها و تجزیهٔ مواد شیمیایی ارائه داد. از جمله
اختراعهای دیگر او، قلم نوری است. قلمی که جوهر آن در تاریکی نیز نور میدهد.
(احتمالاً با استفاده از خاصیت فسفرسانس این اختراع را انجام دادهاست.) در آخر،
بذر دسته بندی امروزی عنصرها به فلز و نافلز را میتوان در دست نوشتههای وی
یافت